Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-26@16:57:22 GMT

تنها زنی که جرات کرد وارد این خانه سیاه و مخوف شود

تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۶۲۴۷۸

تنها زنی که جرات کرد وارد این خانه سیاه و مخوف شود

مستند کوتاه «خانه سیاه است»، تنها اثر سینمایی فروغ فرخزاد، شرح‌حالی ۲۰ دقیقه‌ای از ساکنین یکی از جذام‌خانه‌های آذربایجان شرقی در پاییز سال ۱۳۴۱ است، ولی نتیجه‌ی نهایی شبیه اقتباسی سینمایی از یکی از داستان کوتاه‌های کافکا از آب در آمده است.

به گزارش برترین‌ها، در انتهای مستند نوشته شده که «این فیلم به سفارش جمعیت کمک به جذامیان در پاییز سال ۱۳۴۱ در سازمان فیلم گلستان ساخته شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

» از این توضیح اینطور برمی‌آید که مستندی سفارشی است که توسط یک موسسه‌ی خیریه سفارش داده شده تا مردم نسبت به گروهی رنج‌دیده آگاهی بیشتری پیدا کنند. با این‌که هدف از ساخته شدن مستند همین بوده، اما اثر نهایی پا را فراتر از این هدف گذاشته و به تجربه‌ای هنری و میخکوب‌کننده تبدیل شده است.

جذام ذاتاً مبحثی است که پتانسیل زیادی برای تاثیرگذاری روی مخاطب دارد. انسان‌های جذامی ظاهری زشت و گروتسک دارند و این زشتی، در عین تصادفی بودنش، شبیه خلاقیتی کارگردانی‌شده به نظر می‌رسد؛ انگار که شخصی جذامی را یک گریمور حرفه‌ای که زیر نظر یک کارگردان مطرح فیلم‌های ترسناک کار می‌کند طراحی کرده است. معمولاً وقتی در فرهنگ عامه به جذامیان اشاره می‌شود، هدف معذب کردن خواننده است ایجاد این تصور که فرد جذامی در قعر سلسله‌مراتب اجتماعی قرار دارد، پایین‌تر از بردگان، رعیت‌ها، افراد بی‌خانمان.

فرد جذامی شبیه یک زامبی متحرک به نظر می‌رسد. زشتی جذام و جذامی به قدری توی چشم است که سازندگان مستند سعی در زیباسازی یا عادی‌سازی آن ندارند و همان ثانیه‌ی اول بی‌پرده می‌گویند:

دنیا زشتی کم ندارد. زشتی‌های دنیا بیشتر بود اگر آدمی به آن‌ها دیده بسته بود. اما آدمی چاره‌ساز است. بر این پرده اکنون نقشی از زشتی، دیدی از یک درد خواهد آمد که دیده بر آن بستن دور از مروت آدمی است. این زشتی را چاره ساختن، به درمان این درد یاری گرفتن و به گرفتاران آن یاری دادن مایه‌ی ساختن این فیلم و امید سازندگان آن بوده است.

این مونولوگ ایهامی هوشمندانه دارد. وقتی راوی می‌گوید «بر این پرده نقشی از زشتی، دیدی از یک درد خواهد آمد» تصور اولیه این است که دارد درباره‌ی زشتی جذامی‌ها حرف می‌زند. اما در مونولوگ دیگری راوی می‌گوید: «جذام با تنگ‌دستی همراه است.» بنابراین راوی با بهره‌گیری از تصوری که از جذام در اذهان عموم وجود دارد، از زشتی واقعی که در واقع فقر و بی‌توجهی به مستضعفین است انتقاد می‌کند. اگر دولت به فکر مردم مستعضف بود، فرد جذامی وجود نداشت.

با این وجود، برای ایجاد تاثیر هنرمندانه از گروتسک بودن جذامی‌ها در این مستند بهره‌برداری شده است. در طول این مستند جذامی‌ها در حال انجام فعالیت‌های عادی متعددی دیده می‌شوند؛ در صف غذا می‌ایستند، مدرسه می‌روند، نماز می‌خوانند، عروسی می‌گیرند، آرایش می‌کنند؛ حتی یک جذامی خوش‌خیال هم برای خودش بشکن می‌زند و آواز می‌خواند؛ در نگاه اول جذام‌خانه‌ی مستند یک خرده‌جامعه‌ی تمام‌عیار است، ولی فیلم طوری تدوین شده که همه‌ی این خرده‌جامعه و فعالیت‌هایی که در آن اتفاق می‌افتند عجیب به نظر می‌رسند. انگار چیزی سر جایش نیست. انگار کل انسانیت و فعالیت‌های انسانی در این مستند در حال آشنایی‌زدایی شدن است.

صحنه‌ی آغازین فیلم بچه‌های مدرسه‌ای را نشان می‌دهد که با صورت‌هایی عجیب خدا را بابت نعماتی، چون دست، چشم، گوش و پا شکر می‌کند. با توجه به این‌که جذام آدم را کور می‌کند و جذامی‌ها عملاً در جذام‌خانه زندانی هستند، جملاتی، چون «تو را شکر می‌گویم که به من چشم دادی تا زیبایی‌های جهان را ببینم» و «تو را شکر می‌گویم که به من پا دادی تا به هرکجا که می‌خواهم بروم» به‌شدت کنایه‌آمیز از آب درآمده‌اند. همچنین جذامی‌ای که در حال بشکن زدن و آواز خواندن است، و زن جذامی‌ای که در حال آرایش کردن است، بیشتر شبیه افرادی دیوانه و متوهم به نظر می‌رسند تا نماد پیام کلیشه‌ای «زیبایی را هرکجا می‌توان پیدا کرد.» به طور کلی در جذامی‌های داخل مستند یک جور جنون «آلیس در سرزمین عجایب» طور حس می‌شود. اگر یکی از آن‌ها به دوربین خیره می‌شد و مثل گربه‌ی چشایر (Cheshire Cat) می‌گفت: «We’re all mad here» نقل‌قولی کاملاً به‌جا به نظر می‌رسید!

در طول مستند فرخزاد با صدایی سوزناک گزیده‌هایی از کتاب عهد عتیق، قرآن و اشعار خودش را روایت می‌کند. گاهی این روایت‌ها با تصویری که در حال نمایش است ارتباط برقرار می‌کنند، ولی به طور کلی تاثیر نهایی‌شان برانگیختن حس ترحم مخاطب است. به نظرم روایت فرخزاد لزوماً بد نیست کاربرد آن در نهایت هرچه بیشتر رقت‌انگیز جلوه دادن جذامی‌هاست، در حالی‌که در تصاویری که نمایش داده می‌شوند، عمق بیشتری نهفته است. اگر روایت‌های فرخزاد در مستند کمتر استفاده می‌شدند (یا با اعمال یک سری تغییرات کلاً حذف می‌شدند)، مستند می‌توانست به شکلی متفاوت و شاید حتی عمیق‌تر تاثیر خودش را بگذارد. تصاویر به خودی خود روایت‌گر هستند.

زندگی به فروغ فرخ‌زاد مجال نداد در عرصه سینما بدرخشد و تها یک اثر با عنوان خانه سیاه است از او به یادگار مانده‌است. با این اوصاف وجه ادبی شخصیت فروغ بر وجه شخصیت سینمایی‌اش می‌چربد. اشعارش هنوز با چنان شور و شوقی خوانده می‌شود که این شاعر را جاودانه می‌کند.

فروغ فرخزاد ۳۲ بیشتر عمر نکرد، اما از جمله میراث او باز کردن مسیری تازه برای سینمای ایران بود میراثی که تا به امروز یعنی شصت سال بعد از مرگ خودش به هنوز پابرجاست.

خانه سیاه است بلندآوازه‌ترین فیلم او است که نامش را به‌عنوان سینماگر در تاریخ سینمای مستند ایران ماندگار ساخته است و در آن ایام گلستان گروهی از هنرمندان و شاعران و نویسندگان، از جمله مهدی اخوان‌ثالث، ایرج پزشک‌نیا، کریم امامی و نجف دریابندری، را در سازمان خود گرد آورده‌بود و از ذوق و استعداد متمایز آن‌ها در ساختن فیلم و ترجمۀ متن فیلم‌های مستند خارجی استفاده می‌کرد.

خود گلستان دربارۀ هم‌کاران بی‌تجربه، اما مستعدش گفته است: «می‌دانستم که کار فیلم‌سازی باید با آدم‌های تازه بچرخد، هر چند باید شروع کرد از صفر... در هر حال من شروع کردم به جمع‌کردن آدم. بختم بلند بود هر چند در این کار یک کمی قمار می‌کردم. در آن میان کسی چیزی از کار فیلم‌سازی نمی‌دانست. اما به راه افتادیم. تنها به شوق با کنجکاوی به راه افتادیم، تا هر کس به‌قدر وسع خویش کوشید و اتفاق‌های خوبی افتاد.»

مسعود بهنود نیز در برنامه «هزار داستان» درباره فروغ گفته بود: «وجود ناآرامی که هیچ‌گاه آرامش ندید و تنها در سال‌های پایانی عمرش با آشنایی با ابراهیم گلستان در نفش پدر، معشوق، مربی و... روند زندگی‌اش تغییر کرد. فیلم مستقل ساخت، مجموعه شعری سرود که او را از گذشته‌اش کاملا جدا کرد به قله‌های معاصر ایران رسید و این حق فروغ بود».

«خانه سیاه است» برای نخستین بار در بهمن ۱۳۴۱ در کانون فیلم ایران با حضور ابراهیم گلستان و فروغ فرخ‌زاد به نمایش درآمد و پس از پایان نمایش فیلم، گلستان و فروغ در جلسه پرسش و پاسخ با تماشاگران شرکت کردند. متاسفانه بسیاری از منتقدان سینمائی آن دوره، ارزش‌های سینمایی و هنری این فیلم را درک نکرده و از روی غرض یا ناآگاهی به آن حمله کردند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: فروغ فرخزاد خانه سیاه است خانه سیاه جذامی ها ی مستند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۶۲۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سیاه‌چاله چیست و چگونه نور را می‌بلعد؟!

احتمالا این پرسش ممکن است ایجاد شود که اگر نور ماده نیست و یا اینکه به صورت خط مستقیم در فضا حرکت می‌کند سیاه‌چاله چگونه می‌تواند آن را به سمت خود بکشد؟

به گزارش «زی‌سان» به نقل از راز بقا، برای پاسخ به این سوال ابتدا باید سه چیز را توضیح دهیم: ۱) نور چیست، ۲) گرانش یا جاذبه چیست و ۳) سیاهچاله چیست؟

۱) نور چیست؟

نور فقط نوعی انرژی است که در فضا حرکت می‌کند. انواع مختلفی از نور وجود دارد که ما به صورت فیزیکی نمی‌توانیم آنها را ببینیم، اما می‌توانیم آنها را تشخیص دهیم و حتی از آنها استفاده کنیم. نمونه آن نور ماوراء بنفش خورشید است که به سمت ما می‌آید و به همین دلیل باید از کرم ضد آفتاب استفاده کنید تا نور به پوست شما آسیب نرساند.

مهم است به یاد داشته باشیم که فقط به دلیل اینکه جرم ندارد، اما همچنان یک چیز فیزیکی در جهان ماست و از قوانین فیزیکی پیروی می‌کند. نکته دقیقا اینجاست که مهم نیست چه نوع نوری، همه از قوانین فیزیکی یکسانی در جهان پیروی می‌کنند. یک قانون این است که نور همیشه می‌خواهد در یک خط مستقیم در فضا حرکت کند.

اینجاست که اکنون باید گرانش را تجزیه و تحلیل کنیم و اینکه بدانیم فضا از چه چیزی ساخته شده است.

۲) جاذبه چیست؟

گرانش یا جاذبه نیرویی است که ما را اینجا روی زمین ایمن نگه می‌دارد. همچنین زمین را در حال چرخش به دور خورشید نگه می‌دارد. اما چه چیزی باعث گرانش می‌شود؟

بسیاری از دانشمندان در تاریخ به این سوال فکر کردند و انواع نظریه‌ها را ارائه کردند. اما زمانی که آلبرت انیشتین نظریه خود را در مورد نسبیت عام در سال ۱۹۱۵ ارائه کرد، دانشمندان شروع کردند به درک اینکه گرانش دقیقاً چیست و چگونه بر جهان ما تأثیر می‌گذارد.

انیشتین از نظر ریاضی فهمیده بود که ما درون چیزی به نام «فضا - زمان» وجود داریم. شما می‌توانید این تار و پود جهان ماست و مانند پارچه، می‌تواند خم شود و کشیده شود. در واقع فضا مانند ترامپولین است. وقتی چیزی سنگین (مانند توپ بولینگ) را در وسط ترامپولین قرار می‌دهید، پارچه زیر آن خم می‌شود و فرو می‌رود.

حالا یک ترامپولین به اندازه کیهان را تصور کنید و خورشید خود را روی آن قرار دهیم. شیبی که در ترامپولین (کیهان یا فضا زمان) به واسطه خورشید ایجاد می‌شود نشان دهنده گرانش خورشید است. ما می‌توانیم این کار را با هر جسمی که جرم دارد انجام دهیم.

وقتی «فضازمان» توسط آن جرم خم می‌شود، خطوطی که معمولاً مستقیم هستند کمی انحنا پیدا می‌کنند این را در تصویر زیر می‌بینید. شدیدترین حالت خمش در اطراف اجرام واقعاً عظیم اتفاق می‌افتد این خمش شدید و عمیق همان چیزیست که دانشمندان آن را سیاهچاله می‌نامند. 


۳) سیاهچاله چیست؟

از نظر بسیاری از دانشمندان سیاهچاله‌ها یکی از جالب‌ترین چیز‌هایی هستند که تا به حال در جهان کشف شده است. سیاهچاله‌ها مناطقی از فضا هستند که به قدری متراکم هستند که هیچ چیز نمی‌تواند از آنها فرار کند.

آنها معمولاً زمانی تشکیل می‌شوند که ستارگان بسیار بزرگ بیش از حد سنگین شده و فرو می‌پاشند (منفجر می‌شوند). ستاره شناسان بر این باورند تمام جرم درون سیاه چاله در واقع در یک نقطه در وسط فشرده شده است.

سیاهچاله‌ها به دلیل اینکه «هر چیزی که در نزدیکی آنها باشد» را می‌بلعند، شهرت بدی پیدا کرده‌اند. این حرف درست نیست. سیاهچاله‌ها از مرکز خود فاصله دارند که ستاره‌شناسان آن را به عنوان نقطه بدون بازگشت مشخص می‌کنند. این «افق رویداد» نامیده می‌شود. اما دورتر از این نقطه (مرکز سیاه‌چاله)، نور و ماده می‌توانند برای مدت طولانی در اطراف سیاهچاله بچرخند؛ بنابراین چگونه یک سیاهچاله می‌تواند نور را جذب کند؟

در اینجا سه مفهوم کلیدی تجزیه و تحلیل شد و حالا می‌توان به سؤال بزرگ ابتدای این نوشته پاسخ داد: سیاه‌چاله چگونه می‌تواند نور را به سمت خود بکشد؟

هنگامی که نور در نزدیکی یک سیاهچاله حرکت می‌کند، همچنان سعی می‌کند در یک خط مستقیم حرکت کند. با نزدیک‌تر شدن به سیاه‌چاله‌ای که فضازمان خم می‌شود، نور آن خمیدگی‌ها را دنبال می‌کند. هنگامی که نور به سیاهچاله بسیار نزدیک می‌شود، می‌تواند در اطراف آن به دام بیفتد. این به این دلیل است که تار و پود فضازمان تا حد زیادی خم شده است. همانطور که قبلا گفته شد، نور در واقع یک چیز فیزیکی است و تحت تأثیر فضازمان است.

نکته مهم و جالب در مورد این واقعیت این است که این اتفاق فقط در مورد سیاهچاله‌ها صدق نمی‌کند. هر چیزی با جرم کافی می‌تواند نور را در اطراف خود خم کند، حتی خورشید. این همان راهی بود که دانشمندان برای اولین بار در سال ۱۹۱۹ تأیید کردند که نظریه گرانش اینشتین احتمالاً درست است.

چیزی واقعا سنگین، مانند یک گروه کلی کهکشان‌ها که در کنار هم قرار گرفته‌اند، می‌تواند فضا را بسیار خم کند، مانند یک ذره‌بین عمل می‌کند و تصاویر بزرگ‌نمایی شده (زوم شده) از ستارگان پشت آن را نشان دهد.

tags # سیاه چاله سایر اخبار آیا انسان می‌تواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام می‌شود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی می‌کنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • ۱۶ میلیارد یورو تعهد ارزی ایفا نشده در کدام سیاه چاله اقتصادی مخفی بود؟
  • آیت‌الله درچه‌ای از آخرین فروغ‌های حوزه کهن اصفهان بود
  • سهراب و فروغ برای هم شعر می‌خواندند/ فرح پنج بار برای افتتاحیه نمایشگاه سهراب آمد ولی او در نمایشگاه حاضر نمی‌شد؛ هیچ دلیل سیاسی هم نداشت
  • پرسپولیس به دنبال انتقام از گربه سیاه!
  • درخشان: آلومینیوم همیشه برای پرسپولیس گربه سیاه بوده و هست
  • جرات نمی‌کنم برای کروس کری بخوانم!
  • سیاه‌چاله چیست و چگونه نور را می‌بلعد؟!
  • پهپادهای مهاجم به اسرائیل تسلیحاتی ویرانگر و مخوف هستند
  • یورونیوز: پهپادهای مهاجم ایران به اسرائیل تسلیحاتی ویرانگر و مخوف هستند
  • این فیلم مستند پرونده خون‌های آلوده را دوباره باز کرد